رازهای مجسمه آزادی

به گزارش وبلاگ سیناپارسه، عجیب است که بدانید 6 ماه بعد از رونماییِ مجسمه آزادی برای عموم در سال 1886، آن مکان، تقریبا خالی از سکنه و رها شده بود. مطالبی که می خوانیم بخشی از کتاب مشعل آزادی ست. ساختِ مجسمه آزادی، ماجراجوییِ بزرگی بود که چیزهای زیادی را برای ما نمایان کرد. اکنون، به پاس بزرگداشتِ 130 امین تولد الیزابت میشل، چندین راز نهفته در مجسه آزادی را برای شما بیان می کنیم.

رازهای مجسمه آزادی

بزرگترین و اصلی ترین داستان مربوط به این مجسمه این است که این پیکره، هدیه ای از دولت فرانسه به دولت آمریکا بوده است. به گفته میشل، این تندیس، محصولِ فکریِ مجسمه سازِ فرانسوی، فردریک آگوست بارتولدی است که در سفر به مصر از مجسمه های آنجا برای ساخت پیکره ای بزرگ الجثه الهام گرفت. اگرچه فرانسه نیز در ساخت این مجسمه سهیم بود اما بیشترِ هزینه ساخت آن از مردم آمریکا و به اصرار و تاکید روزنامه نگاری به نام جوزف پولیتزر تامین شد. در آن موقع مجسمه سر ازکانال سوئز درآورد. بارتولدی مصمم بود که مجسمه اش را ابتدا در مصر و برای کانال سوئز بسازد که در آن موقع در حال افتتاح بود.

زنجیرهای پای مجسمه آزادی، نماد انتها جنگ داخلی است

به لطف دخالتِ طرافدارانِ الغای بردگیِ فرانسوی همانند ادوارد لابولای، بالاخره فرانسه نیز در خلقِ مجسمه آزادی دخیل شد. گفتنی است که این مجسمه قرار بود با نشان دادن زنجیرهای در هم شکسته، انتها دوره برده داری در آمریکا را پاس دارد.

40 دیسک خالیِ پای ستون، نماد شکست استان های آمریکا در برابر تهیه بودجه است (توجه: منظور از بودجه، بودجه کشور نیست؛ درواقع پولی است که برای ساخت مجسمه آزادی در نظر گرفته شده بود)

بارتولدی برای تامین هزینه ساخت مجسمه، با مسائل زیادی روبرو شد؛ از این رو، نمایندگان خود را به سرتاسر آمریکا برای تهیه پول و پشتیبانیِ اقتصادی فرستاد. او 40 قاب مُدور (دیسک) در پای مجسمه گذاشت تا هر استانی نام خود را روی آن حک نمایند؛ اگرچه در آن موقع از 38 استان درخواست یاری نموده بود اما با این حال 40 عدد دیسک در آنجا قرار داد. هیچ یک از استان ها این کار را نکردند؛ بنابراین دیسک ها خالی ماندند.

بارتولدی، جزیره آزادی را به عنوان کاخی تفریحی تصور می کرد.

میشل می گوید، وقتی که جزیره آزادی را می بینید، شاید با خود فکر کنید این جزیره چقدر خالی است و البته منظره ها زیادی هم ندارد! البته بارتولدی تصورات دیگری نیز از آن جزیره داشت؛ او پیشنهاد داد که آنجا را تبدیل به جزیره ای تفریحی به همراه گروه های موسیقی نمایند. میشل می گوید، شاید با افزایش جمعیتِ جزیره، به عنوان مقصدی برای هنرمندانِ مجسمه ساز، بتوان به این هدف رسید. بارتولدی با فکر کردن به پارک های پاریس، جایی که مجسمه های زیادی وجود دارد، به این ایده رسیده بود.

سازندگان مجسمه نمی دانستند که مجسمه آزادی سبز رنگ خواهد شد

میشل می گوید، بارتولدی خود مایل بود که مجسمه کاملا طلایی باشد اما تیم او انتظار این را نداشتند که تندیس مسی که ساخته اند ممکن است کم کم تبدیل به سبز گردد. آنها فکر این را هم نمی کردند که ممکن است زنگار سبز رنگی، روی مجسمه را بپوشاند. در برترین حالت فکر می کردند مجسمه، با گذر زمان، رنگِ قرمز تیره به خود خواهد گرفت. البته این تغییر رنگ، مدتی به طول انجامید؛ در دهه 20 قرن بیستم بود که مجسمه آرام آرام رو به سبزی رفت. میشل می گوید: نکته خنده دار و جالب اینجاست که سازندگان مجسمه آزادی همان کسانی بودند که مجسمه نوتردام را ساخته بودند؛ نمی دانم چرا حواسشان به تغییر رنگ مجسمه نبود!

تقریبا 6 ماه بعد از رونماییِ مجسمه آزادی برای عموم، این مجسمه از یادها رفت

میشل می گوید، یک روزنامه نگار، 6 ماه بعد از افتتاحیه بزرگ مجسمه به جزیره آزادی رفت و اینگونه نوشت: آنجا تقریبا رها شده بود! این نشانگر این است که مردم چقدر زود علاقه خود را از دست می دهند. بارتولدی بسیار راضی تر و راضی تر می بود اگر جزیره آزادی پر از افرادی بود که آنجا زندگی می نمایند.

مجسمه آزادی، شبیه مادر سازنده اش نیست اما تقریبا شبیه برادرش است

بسیاری بر این باورند که مجسمه آزادی طرحی از مادر بارتولدی است. اما سازنده مجسمه هیچ گاه این موضوع را تایید نکرد و میشل نیز فکر می نماید که بیشتر شبیه برادر اوست؛ برادری که با بدهی هایی که برای خانواده اش تراشید، موجب از هم پاشی اش شد. میشل با تماشا عکسی از برادر بارتولدی و نشان دادن آن به متخصصان، فکر می نماید که شباهت خوبی بین مجسمه و برادر او وجود دارد و نیز با توجه به گذشته سخت او، چین و چروک روی پیشانی مجسمه آزادی قابل توجیه است. شاید برترین نما برای تماشا مجسمه، قایقی روی آب باشد.

اگرچه میشل خیلی دوست دارد از قبرستان گرین وودِ بروکلین که بسیار به مجسمه آزادی نزدیک نیز هست، به تماشا آن بنشیند و یا برای دورنمای آن به جزیره گاورنر برود، با این حال کافه عالیجناب ویلیام وال را که روی آب شناور است برای تماشای مجسمه آزادی ترجیح می دهد. با 20 دلار می توانید به آنجا بروید که البته در جزیره استیتن فری، نمای خوبی برای تماشاِ مجسمه گیرتان خواهد آمد.

کسی که تاج مجسمه را ساخت، در آن موقع والامقام ترین فردِ آمریکا بود

امروزه کمتر کسی از منظره ها و نماهای بلندقامت شگفت زده می گردد، اما میشل مطلبی فوق العاده برای به یاد داشتن می گوید: کسانی که تاج مجسمه آزادی را ساختند، در آن موقع به بالاترین ارتفاع آمریکا رفتند. این تجربه ای به یاد ماندنی است. چیزهای زیادی برای گفتن درمورد اینکه شهر، از بالای مجسمه آزادی چگونه دیده می گردد، وجود دارد که میشل آنها را در کتابش ذکر خواهد نمود. وی از اولین حامیان هنری برج ایفل بود. او می گوید وقتی که به ساختار برج ایفل می نگرید، در واقع به اولین کار هنری گوستاو ایفل نگاه می کنید. مهندسی که چارچوب پیکره اش را ساخت، قبل از آن چندین پل ساخته بود که ساخته خود را تندیسی زشت با مهندسیِ زیبا می نامید. چیزی از ساخت مجسمه اش نگذشته بود که سراغ ساختن برج ایفل رفت.

حامیان حقوق زنان، از مجسمه متنفر بودند

مجسمه زنی که مشعلی به دست دارد، زنان بسیاری را خشمگین کرد. حامیان حقوق زنان، در همان روز افتتاحیه مجسمه، اعتراض و انزجار خود را نسبت به مجسمه آزادی نشان دادند. آنان برای حق رای زنان مبارزه می کردند؛ این در حالی بود که مجسمه آزادی، به طور طعنه آمیزی، شمایل زنی با نماد آزادی را نشان می داد. زنان برای تحقق حق خود 34 سال دیگر صبر کردند.

توماس ادیسون تقریبا کاری کرد که مجسمه آزادی حرف بزند! او می خواست گرامافون بزرگی در داخل مجسمه قرار دهد تا او بتواند سخن بگوید. میشل می گوید، ادیسون می خواست ترتیبی دهد که مجسمه آزادی سخنرانی هایی انجام دهد که در سرتاسر منهتن شنیده گردد. خوشبختانه او این کار را نکرد؛ چون کار ترسناکی ست!

منبع: travelandleisure

منبع: کجارو

به "رازهای مجسمه آزادی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "رازهای مجسمه آزادی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید