آن چه در نقد فکر سوژه پرداز گفته شد

به گزارش وبلاگ سیناپارسه، در نشست نقد کتاب فکر سوژه پرداز هومن خشندیش درباره ویژگی ها و ابعاد مختلف این کتاب سخن گفته شد. حسن نمکدوست این کتاب را متعلق به خبرنگاران دانست و آن را جزء سرمایه و گنجینه خبرنگاران خواند. یونس شکرخواه و احسان شاه قاسمی نیز گفتند این کتاب چیزی به ادبیات روزنامه نگاری اضافه نموده است.

آن چه در نقد فکر سوژه پرداز گفته شد

به گزارش وبلاگ سیناپارسه، نشست نقد و آنالیز کتاب فکر سوژه پرداز نوشته هومن خشندیش هشتم آذرماه با حضور یونس شکرخواه، حسن نمکدوست، احسان شاه قنامی، عیسی علیزاده معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی و حامد علی اکبرزاده رئیس سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی در سالن شهید صبوری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی برگزار گردید.

هومن خشندیش، نویسنده کتاب و معاون آموزشی و پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (وبلاگ سیناپارسه) در ابتدای این نشست با تشکر از حاضران و یاد کردن از زنده یاد کاظم معتمدنژاد گفت: نسل ما مدیون این استادان است. زنده یاد معتمدنژاد جریانی را در حوزه ارتباطات در ایران آغاز کردند و این جریان در نسل بعدی به آقای شکرخواه و نمکدوست رسیده و نسلی که من با آن ها کار نموده ام میراث دار همین کوشش ها هستند. فکر سوژه پرداز کوششی بود که ما هم بتوانیم تجربیات خودمان و آن چه را در دو دهه گذشته به دست آورده ایم به نسل های بعدی منتقل کنیم. بیش از هر زمانی احتیاج داریم فعالان عرصه رسانه در دهه گذشته، که بسیار پرفراز و نشیب بوده، سعی نمایند تجربیات خود را - چه آن چه در میدان عمل آموخته اند و چه آن چه در فرایندهای فکری شان پیش رفته - در جایی عرضه نمایند تا این تجربیات نقد و چکش کاری شود و به نسل های بعدی برسد که می خواهد در این عرصه فعالیت کند. ما احتیاج داریم این تجربه ها را ثبت کنیم. هرگز آن چه را داریم کافی نیست و این فکریت من بوده است.

او سپس گفت: نوشتن این کتاب از آن جایی آغاز شد که من به این فکر می کردم آن چه در فکر روزنامه نگاران می آید و محتوای رسانه ای می شود، چگونه شکل می گیرد، از کجا می آید، در واقع فرایند سوژه پردازی چگونه به چیزی می رسد که بتوان آن را ارائه داد. ما منابع بسیار زیادی داریم منتها به هر علتی در حوزه سوژه پردازی منابع کمتری داشتیم و حالا که می خواهیم تجربیات خود را به نسل بعدی منتقل کنیم به منبعی احتیاج داریم، این کوشش بیشتر برای توصیف آن چیزی بود که در فکر ما اتفاق می افتد و چون مفاهیم فکری انتزاعی هستند و منابع موجود محدود بود، چاره ای جز این نداشتم که به تجربه های خود و همکارانم مراجعه کنم و سعی کنم آن ها را منسجم تر کنم تا قابل عرضه باشد و بشود درباره آن حرف زد.

خشندیش در ادامه بیان نمود: فکر می کنم این کتاب آغاز فعالیت مربوط به سوژه و سوژه پردازی باشد و این نهالی است که باید بر روی آن کار و پردازش شود و آن را به شکلی درآوریم که هر چه می گذرد کامل تر و پخته تر شود. امیدوارم این کتاب بتواند احتیاج بعضی از کسانی را که فعالیت خود را آغاز می نمایند، پاسخ دهد، اما جا دارد که روی این موضوع کار شود.

سپس احسان شاه قنامی، استاد ارتباطات دانشگاه تهران که به صورت مجازی در این نشست شرکت نموده بود، گفت: این کتاب موضوع مهمی را سر دست گرفته است. مشکل بزرگی که ما در روزنامه نگاری داریم این است که بعضی از واژه ها بار ایدئولوژیک دارد و ما گاه مجبوریم به صورت تلویحی صحبت کنیم. نام این کتاب نیز چنین باری را دارد. در سال 1388 دکتر نمکدوست طی گزارشی گفته بود ما 1500 روزنامه نگار داریم و این آن زمان برای ما تعجب آور بود اما حالا طی گزارش غیررسمی ما حدود سه هزار نفر روزنامه نگار داریم اما اگر بخواهیم روزنامه نگاران حرفه ای را نام ببریم تعدادشان به 20 نفر هم نمی رسد. یکی از مسائلی که من شخصا با روزنامه نگاران دارم و ترجیح می دهم که مصاحبه نکنم این است که معمولا آن ها مصاحبه را به درستی پیاده نمی نمایند و اگر هم درست هم پیاده نمایند غلط املایی زیادی دارند. سال گذشته سه مصاحبه از من منتشر شده که با من انجام نشده است. ویروس کپی پیست در میان روزنامه نگاران وجود دارد. زبان غلط اندر غلط نیز دارند و متن ها ویرایش نمی شود و متن ها پر از می باشد و می نماید است. متاسفانه در این باره خیلی بد عمل نموده ایم. البته به نظر می رسد انتقاد از بدنه ضعیف روزنامه نگاری شاید بی انصافی هم باشد.

او در ادامه گفت: متاسفانه روزنامه نگاران ما در بسیاری از موارد سوژه را تلف می نمایند و این بسیار دردناک است. روزنامه نگار خوب متاسفانه کم پیدا می شود. خوبی ای که این کتاب دارد این است که برای پیدا کردن سوژه چه کاری می توان انجام داد و از این جهت نویسنده صداقت بسیاری دارد که نمی گوید این کتاب کامل است. بلکه یکی از مسائل روزنامه نگاری و علم ارتباطات را بیان می نماید.

این استاد ارتباطات بعلاوه بیان نمود: این کتاب به صورت خیلی ساده نوشته شده است. بعضی از افراد که بلد نیستند، پیچیده می نویسند که یعنی ما خیلی بلدیم در حالی که این نشانه ضعف نویسنده است. این کتاب به صورت روان نوشته شده است.

شاه قنامی در بخش دیگری از سخنانش نیز گفت: یکی از نقاط ضعف این کتاب این است که تیتر بسیار زیاد دارد و خواننده را از دنبال کردن می اندازد و گاه آن را غیرممکن می نماید. بعضی از مطالب کتاب نیز اضافه است؛ مثلا این که رسانه چیست؟ بهتر است نویسنده برای بعضی از اصلاحات تتازهنظری داشته باشد. در کل کتاب خوبی است و اگر یک سری نکات را در ویراست های بعدی رعایت نمایند کم کم پخته خواهد شد. این کتاب موضوع تازهی را به ادبیات روزنامه نگاری اضافه نموده است.

در ادامه این نشست یونس شکرخواه روزنامه نگار پیشکسوت در سخنانی با بیان این که کتاب کتاب نجیب و خوب و خوش دستی است، اظهار کرد: از جنبه جلو رفتن مضامین و متن بی تردید خود هومن نقش دارد و هر ویراستاری هم که یاری رسانده، هم افزایی خوبی داشته و نمی خواهد مکث کنیم و برگردیم و ببینیم چه گفته است. اگر در جایی از کتاب سختی می بینیم به خاطر این است که خود مبحث سخت است و نمی شود راحت از کنار موضوع گذشت و پیش رفت.

او در ادامه گفت: خود نویسنده درگیر موضوع بوده و مسئله روزانه اش و دغدغه ثابتش بوده و شاید این دغدغه هم عمر وبلاگ سیناپارسه باشد. نگاه بینارشته ای در این کتاب مشهود است و فقط روان شناسی نیست، فلسفه در متن بدون دادزدن حضور دارد. مثال به حد کافی در کتاب وجود دارد و از پس خود برآمده که بخشی مدیون تجربه و زندگی عملیاتی او با کتاب است. در جایی ابراز شگفتی می نماید که خود سوژه و فرایند فکری سوژه مجذوب کننده است و معین است که خود شیفتگی عمیقی به این اتفاق داشته است. جای دیگر که بحث خود را نشان می دهد ترکیب خودآگاهی خلاقانه انسان سوژه ساز است که ترکیب خوبی بود. بحث دیگر که در کتاب وجود دارد، کارکرد فکر برای ژورنالیست است. او تصریح می نماید که منظورش کوشش برای توصیف فکر سوژه پرداز است. کتاب زمانی که تمام نشده، اعلام می شود برای دستیابی به سوژه ها و سوژه پردازی، به آموزش های تجربی مستقلی احتیاج داریم، این تعارف نیست. موضوع موضوع سختی است و موضوعی نیست که با یک کتاب تمام شود و مطمئنم فاز دوم این کتاب در فکر هومن رقم خورده است.

شکرخواه بیان نمود: چه باید بگویم و چطور باید بگویم؟ که در کتاب مطرح شده، خیلی خوب بود. در جایی می گوید از نمی دانم های خود عبور نکنید. این رفتار خود را به دیگران توصیه می نماید. کتاب سعی می نماید پله به پله بگوید که منظور از فکر چیست. منظور از پردازش چیست. در واقع کتاب داستان سوژگی است؛ این که سوژه چیست و چطور باید آن را پردازش کنیم.

این استاد ارتباطات سپس گفت: درس بزرگی که از این کتاب گرفتم و می توانم به دانشجوی خود بگویم این است که اگر سوژه را نفهمید، خودتان سوژه دیگران می شوید. اگر بخواهم بگویم عمق کار به کجا برمی شود، یکی بحث سوژه از منظر نوع دلالت بر یک اتفاق است. این دلالت در خاتمه چه چیزی در فکر من ایجاد می نماید. مثلا اگر بگوییم توییتر، جز زیرساختی به نام توییتر، زیرساخت دیجیتال فکریت شما را به این سمت می برد که توییتر جایی است که مدام باید درگیر باشی و اگر درگیر نباشی، زنده نیستی. یا بر این مسئله دلالت می نماید که اجازه نداری زیاد حرف بزنی و تو را برای تعداد معینی کاراکتر آورده ام، به این ترتیب کم کم زیرساخت از فکر بیرون می رود و یک دلالت خاص در فکر جایگزین می شود؛ همان طور که بگوییم چین یک دلالت خاص در فکر شما وجود دارد بدون این که چین را دیده باشید.

شکرخواه تاکید نمود: هومن در این کتاب با نرم خویی می فهماند اگر سوژه ندارید خیلی چیزها را از دست می دهید. اگر سوژه نداشته باشیم اسیر گفتمان های روز می شویم و این هشدار بجایی است. ما به خبر محیط زیست می پردازیم، چون اجلاس محیط زیست برگزار می شود با به فلان نرم افزار که امروز به بازار آمده می پردازیم. ما به سوژه هایی می پردازیم که به اصطلاح زیر کلیک هستند، کتاب می گوید باید مساله شناسی را یاد بگیرید و نویسنده هراس خود را هم اعلام می نماید و این روح کتاب است که می گوید مساله داشتن نه سخت باشد نه سخت و سختی کار شیوه حل مساله است. چطور می خواهیم مسئله را حل کنیم؟ با ادبیات نخ نماشده تکراری؟ با داشتن بیست و چند حرف الفبایی قابل حل است؟ با حرف زدن راجع به آن حلش می کنیم؟ او می گوید اگر بگوییم سوژه در فکر شما هفت ارزش می توان درآورد، اما مثال هایی آورده می شود که دربرگیری سوژه را مهم تر می داند، دربرگیری را مهم تر می داند و می گوید شما مجبوری با نمودار عبور کنی و بعد در این مرحله هستی.

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما در ارتباطات و زبان شناسی بحث مفصلی راجع به دلالت ها داریم که جامع و مانع باشد. دلالت الزاما ارتباطات نیست اما روح ارتباطات از آن گرفته شده است. دربرگیری سوژه را بسیار مهم می دانم، به طور مثال اگر بگویید پاورپوینت، همه می دانیم چیست و اگر آپدیتش بیاید بلافاصله خبرش می کنیم. این سوژه نیست. منظور کتاب این است اگر درباره پاورپوینت هم خبر بدهی باید درباره تاثیری که بر هموارسازی علم دارد، بگویی، این که ابعادش چیست، آیا می شود از علم مایکروسافتی حرف زد؟سوژه ما چیز دیگری است و سطح را می خراشد و به عمق اتفاق نمی رود. گله ای که همکار دانشگاهی ما راجع به روزنامه نگاری داشت به نظرم چندان مهم نیست، به عنوان روزنامه نگار مشکلم غلط تایپی نیست، این تعریف روزنامه نگاری نیست که فکر کنیم سخیف است یا سوژه را نمی بیند و یا می بیند و اهمیت نمی دهد. این که سوژه را چطور باید ببینیم و چطور به آن نزدیک شویم مهم است و پیچ کتاب این جاست، و کسی به آن نپرداخته است.

او سپس گفت: تبلیغاتی ها کد دارند که اصلی ترین سوژه آن ها را تشکیل می دهد و یک کانتنت دارند که چطور محتوا را در کد بریزند و تریتمنت که نحوه رفتار با کد و کانتنت است. کتاب به حیطه آن ها نزدیک می شود اما داعیه ندارد که دارم وارد این حیطه می شوم اما این موضوع در کتاب شکافته شده است هرچند نامی از کد و کانتنت و تریتمنت نیامده است. نکته دیگر درباره کتاب این است که از دید نویسنده انتخاب سوژه و پردازش سوژه هر دو در خطر استحاله شدن هستند و این موضوع را اثبات می نماید که هر سوژه ای سوژه نیست و هر نوع پرداختنی هم الزاما در خدمت سوژگی نیست. بعد توصیه می نماید برو بخوان، قانع نشو و از نمی دانم ها راحت نگذر. کسی که کپی پیست کار شده، کسی که فکر می نماید گزارش توصیف حسی است و یا کسی که فکر می نماید باید منطق باشد با کتاب قابل بازنگری است.

شکرخواه در ادامه با بیان این که توقع زیادی است که به روزنامه نگار بگوییم برو همه چیز را یاد بگیر و بنویس، گفت: من و آقای نمکدوست بارها گفته ایم و بسیار هم لعنت شده ایم که چرا می گویید به جای این که روزنامه نگار تربیت کنیم، بیایم یک متخصص را روزنامه نگار کنیم و این حرف خیانت به روزنامه نگاری است، کارخانه روزنامه نگاری که نمی خواهیم راه بیندازیم. هومن می گوید به عنوان روزنامه نگار صرف یک جا نمان و خودت را مسلح کن. در جایی که درباره هشتگ صحبت می نماید، از امکانات روزنامه نگاری آنلاین درست دفاع می نماید اما حقیقت امر این است که در فضای وب طرف تاریک هم هست و یک کلیک آدم را بدبخت می نماید و جهت عوض می شود.

او سپس درباره تله کلیک به ویژه در سوژه یابی به روزنامه نگاران هشدار داد و گفت: باید به روزنامه نگاران بگوییم شما در جایی پا روی مرداب می گذارید، حواس تان باشد، بازی فردی را می خورید که خود آن فرد رسمیت ندارد. اخیراً سریالی با عنوان جزیره پخش می شود که روزنامه نگاری برای افشای یک خانواده به نام شاهنگ به جزیره می رود اما عاشق یکی از این شاهنگ ها می شود ممکن است این قصه مستند باشد اما آن قدر روزنامه نگاری را نفهمیدن از جانب یک کارگردان یا تیم فراورینماینده بی انصافی است. علی رغم ضعف های مان، این حرفه در فشار و بگیر و ببند دارد زندگی می نماید.

شکرخواه بعلاوه با بیان این که این کتاب به موضوع نوشتن خلاقه اشاره می نماید، گفت: این چیزی است که روزنامه نگاری در دنیا جلو آن می ایستد و می گوید کار من روزنامه نگار با خلاقه نوشتن فرق می نماید، من باید فکت بدهم و سریع بگویم و قابل درک کنم. من مثل تو نیستم. البته گاه بعضی از سبک های روزنامه نگاری به خلاقه نوشتن نزدیک می شود. در کل کتاب، کتاب خوبی است و من اگر بخواهم عنوانی برای کتاب بگذارم ادیت پیش از فراوری است و می خواهد بگوید قبل از این که سوژه ات بیرون بیاید راه های ادیت را باید بلد باشی و بدانی پیش فراوری کجا را باید زد، کجا اضافه کرد و بر کجا تأکید کرد. کتاب پیش از این که آموزش بدهد پرسش ساز شده و پرسش ساز می شود. به نوبه خود آموختم و مسرور شدم که نوشته شده است. زمانی که این کتاب را دیدم یاد کتاب خبر خودم افتادم که زیر فشار آن را نوشتم. هومن به ادبیات ما اضافه کردی و کتاب از خوبی های خود دفاع می نماید.

در ادامه این نشست حسن نمکدوست، روزنامه نگار پیشکسوت با بیان این که ای کاش تعداد هومن های خشندیش در جامعه روزنامه نگاری بیشتر بود، گفت: بیش از 20 سال است که با او آشنا هستم، او همگی خوبی و درستی و یاری و مساعدت به جامعه روزنامه نگاری بوده و این افتخاری است برای ما که همکاری مانند هومن خشندیش و خانم محمدپور و دوستان وبلاگ سیناپارسه داریم. وبلاگ سیناپارسه را همه ما دوست داریم و بارها گفته ایم به خاطر این که دوست داشتنی است و حقش است که دوست داشته شود. من در جریان کار او قرار داشتم و کوشش کردم بر وسوسه خود غلبه کنم. بعد از انتشار کتاب غلبه کردن را کنار می گذارم؛ وسوسه من این بود که بگویم بگذار انتشارات دیگری که با من هم نسبتی دارد، کتاب را منتشر کند ولی احسنام این بود کتاب نبایستی جایی جز این جا منتشر شود، زیرا به هرحال تجربه زیسته او در رابطه با این سازوکار شکل گرفته است و بایستی آن را این جا منتشر کند. البته در کتاب های دیگر بر این وسوسه غلبه نخواهم کرد. امیدوارم جهاد دانشگاهی و دوستان وبلاگ سیناپارسه قدر این کتاب را بدانند، چون این کتاب بخشی از تجربه زیسته خود وبلاگ سیناپارسه است، این کتاب فقط برای خشندیش نیست بلکه کتابی است که در بافتار وبلاگ سیناپارسه خلق شده و این سرمایه وبلاگ سیناپارسه است و جزء گنجینه وبلاگ سیناپارسه است، این جا به دنیا آمده و شکل گرفته است.

او درباره کتاب نیز گفت: به نظرم عنوان کتاب عنوان بسیار دقیقی است. کلمه اول کتاب کلمه فوق العاده مهمی برای رشته ما است؛ ادبیاتی که تحت عنوان روزنامه نگاری داریم عمدتا تکنیکال و برگرفته از مبحث اختصاصی روزنامه نگاری است. نداریم یا من ندیده ام کتابی که با موضوع این قدر تخصصی، میان رشته ای عمل نموده باشد. این به نظرم نقطه قوت کتاب است. برقراری پیوند بین مباحث روان شناسی و مباحث حرفه ای روزنامه نگاری، طلیعه مجذوب کنندهی است که بایستی آن را توسعه داد. کتاب های فارسی درباره فرهنگ و روزنامه نگاری، جامعه شناسی و روزنامه نگاری و کتاب هایی از این دست نداریم چه رسد موضوعی که به دنیای فکر پرداخته باشد. تخصص خشندیش در حوزه روان شناسی آورده بزرگی برای دانش رونامه نگاری ما است و می تواند الگویی باشد تا دیگرانی که دانش دیگری دارند، کوشش نمایند بین رشته خود و دانسته های ما در حوزه روزنامه نگاری ارتباط برقرار نمایند و یاری نمایند ادبیاتی در آن حوزه فراوری شود.

نمکدوست با بیان این که ساختار مغز ما وجه تمایزنماینده مان با دیگر حیوانات است، اضافه کرد: مغز موجودات دیگر سخت است و به همین علت زمانی که حیوانات در دوراهی قرار می گیرند، بر اساس رهنمود قبلی عمل می نمایند اما برای ما زنده است و ما می توانیم در موقعیت های مختلف تصمیمات متفاوت بگیریم. ممکن است تصمیمات باعث شود آسیب ببینیم یا می توانیم تصمیم بگیریم که بمیریم کما این که تصمیم می گیریم به دیگران یاری کنیم، اعتراض کنیم و یا سکوت کنیم یا فریاد بزنیم. موجوات دیگر در این عمق و سطح و کیفیت عمل نمی نمایند، مواردی را می بینیم که مثلا سگی که برای نجات صاحبش به مصاف گرگ می رود اما این قاعده نیست. اما فکر ما زنده است و ما را در این شرایط قرار می دهد که با پدیده ها چطور برخورد کنیم، آن ها را چگونه ببینیم و ارزیابی کنیم. بنابراین زمانی که آقای خشندیش درباره فکر سوژه پرداز صحبت می نماید درباره این صحبت می نماید که خوب است ما روزنامه نگاران بیشتر به آن توجه کنیم. چرا؟ گفته می شود از زمان افلاطون به این سو سوژه ای در دنیا باقی نمانده است. او به همه سوژه ها وارد شده و درباره آن ها بحث می نماید؛ درباره عدالت، فضیلت، دنائت، عشق، واقعیت، حکمرانی، جنگ و صلح صحبت می نماید. چه چیزی برای ما باقی می گذارد؟ هزاران سال درباره چه چیزی صحبت می کنیم؟ این مفاهیم سوژه هستند اما ما چگونه به آن نگاه کنیم و چگونه متفاوت نگاه کنیم مهم است وگرنه اصل سوژه ها یکی است. دنائت موضوعی است که در طول تاریخ بوده اما بهرام بیضایی سگ کشی را که می سازد، چطور به دنائت نگاه می نماید؟ زمانی که فیلم را می بینید بهت زده می شوید. مهر مادری را شنیده ایم اما هر چندباری که فیلم مادر علی حاتمی را ببینیم، اشک در چشمان مان جمع می شود. مگر همه مان مادر نداریم؟ چگونه به موضوع نگاه کنیم، قصه ماست. ما سوژه را داریم اما چه کارش کنیم؟ چگونه موضوع آشنا را نو کنیم که برای مردم مجذوب کننده شود؟ چه کارش کنیم که قصه نامکرر شود؟ این جا چیزی است که خشندیش از روان شناسی یاری گرفته است. در کتاب های روزنامه نگاری معمول ارزش خبری را می بینیم اما درباره این که چگونه به خلاقیت بپردازیم، کمتر پرداخته شده است.

او در ادامه بیان نمود: این موضوع چرا اهمیت دارد؟ در روزنامه نگاری از موضوعی به نام شم یاد می شود، انگار مفهوم ذاتی است و بعضی با شم روزنامه نگاری متولد می شوند و این جا شرح داده می شود که این طور نیست و آن چه به ما می گوید این است که خلاقیت یادگرفتنی است و قاعده دارد. این طور نیست عده ای با شم روزنامه نگاری متولد شوند و بعضی هم خیال نمایند روزنامه نگارند و شم ندارد. این کتاب سعی نموده این موضوع را شرح دهد و اهمیت تکنیکال آن فراتر است. الان هیئت ایرانی برای مذاکره رفته است، چطور به این موضوع بپردازیم؟ چند روز پیش در کف زاینده رود مردم جمع شده بودند، چطور به آن بپردازیم؟ کاری که خشندیش نموده این است که آمده و دانش دیگری را به مدد آورده و زمانی که ما می خواهیم به موضوع تخصصی بپردازیم از آن دانش حداکثر استفاده را ببریم. تمایز جدی این کتاب با کتاب های دیگری است که در عرصه روزنامه نگاری داریم این است.

نمکدوست بعلاوه گفت: این کتاب کتاب متمایزی است و تکراری نیست و بحث های تازه دارید و رشته ارتباطات که هدفش برقراری پیوند است تا حدود زیادی از تعامل میان رشته ها کنار مانده است، به موضوع ارتباطات و روان شناسی و جامعه شناسی و ارتباطات و انسان شناسی و ارتباطات، فرهنگ و ارتباطات و علوم محض و ارتباطات نپرداخته ایم. روشنی و بین بودن موضوعات کتاب و سرفصل ها چیزهایی است که می توان درباره آن ها صحبت کرد اما مزیت کتاب این است که فصل تازه ای در محتوای روزنامه نگارانه گشوده است.

در خاتمه هومن خشندیش بر منسجم کردن تجربه های روزنامه نگاری تأکید کرد. او بعلاوه از همسرش معصومه (منیژه) محمدپور که ویراستاری کتاب را نیز بر عهده داشته است، تشکر کرد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "آن چه در نقد فکر سوژه پرداز گفته شد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آن چه در نقد فکر سوژه پرداز گفته شد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید